خطر جریان دشمن و نفاق در تحریف امام و راه ایشان بجای مقابله مستقیم

 کار شیطان ایجاد یک زاویه کوچک و گام به گام جلو بردن است. تحریف امام خطری هست که امروز وجود دارد خصوصا در عرصه های سیاسی و اجتماعی

 همه این نظام و تحولی که در منطقه و  دنیا با سیطره غرب و شرق اتفاق افتاد به برکت وجود امام بود و با نگاهی که به اسلام داشت مسیری تاریخی را بنیان گذاشت. 

 جریان نفاق و دشمنان اسلام وقتی میخواهند انحراف ایجاد کنند و ویژه جایی را بزنند قاعده اش در این مثل است که میگویند وقتی که انسان اولین بار اره را برای بریدن درخت اختراع کرد دست خودش را برید؛ شیطان به کمک آمد گفت اگر میخواهید درخت را راحت ببرید از جنس خودش یک دسته به اره ببند و با دست آویز قرار دادنش براحتی بریده میشود بدون اینکه دست خود را ببرید.

پس اینها باید با ابزار دین، روحانیت و ادعای پیرو خط امام با دین، روحانیت و امام مبارزه کنند.

در یکی دو دهه گذشته و خصوصا سالهای اخیر این مسئله اوج بیشتری پیدا کرده است. با ذکر نمونه هایی آنها را مرور میکنیم. 

  زمانی خانه ای را که امام در عراق زندگی میکرد مجدد با همان طرح بازسازی کردند که از حالت قبل آن شکیل تر بود. با وجود اینکه امام از خمین که منطقه معتدلی بود به گرمای عراق عادت نداشتند اما کولر فراهم نکردند. در خیلی از موارد قابل عرض، ایشان در حد پایین دستان زندگی میکردند.

شبه میکنند امروزه مرقد امام اینگونه شده است پس اگر ایشان الان زنده بودند اینطور زندگی میکردند. یعنی بجای اینکه سیره امام را مبنای حرکت قرار بدهند پس آنچه را که خودشان تمایل دارند را نسبت میدهند. این شگرد بدل سازی است.

 جمله امام: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.

اگر انقلاب اسلامی پیروز شد به برکت ولایت فقیه بود نه مرجعیت (فتفای مرجع تقلید برای مسائل فرعیه برای مقلدینش حجت است و ولایت فقیه حکمش برای همه حجت است).

این مسئله ولایت فقیه بود که اسلام ناب و فرهنگ شهادت را احیا کرد و در مقابل طاغوت ایستاد و جانش را کف دست گذاشت.

یکی از ارکان خط امام مسئله پیروی از ولایت فقیه است. نظرات شخصی امام پس از خودشان در مورد ولی فقیه مشخص بود و با طی مراحل قانونی بعد از 30 سال در سال 68 ولی فقیه برای ادامه این راه مشخص شد.

اما منافقین و دشمنان خواستند بجای شخصی که در امام ذوب بوده است بدل سازی و مرجع سازی کنند از بعضی ها مانند مرحوم منتظری که تا وقتی با امام بود تعبیرات زشت و کاریکاتور ایشان را نشر میدادند اما وقتی که در مقابل امام قرار گرفتند از مرجع عالی قدر و آیت الله العظمی یادشان کردند و در رادیو فرانسه از ایشان استفتا پخش میکردند و استفاده ابزاری میکردند.

 از جمله "میزان حال فعلی افراد است" در ساواک تعبیر کردند به آزاد گذاشتن ساواکی هایی که خوب شدند.

در جایی دیگر سخنی از امام: "من در طول مدت نهضت وانقلاب بواسطه سالوسی و اسلام نمایی [ساواکی که اسلام نمایی نداشت] بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام [راجع به گذشته] و بعد فهمیدم که از دغل بازی آنها اغفال شده ام، آن تمجیدها درحالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند [کسانی که خودشان را جا زدند در صف انقلاب، تمجید شدند و برایشان حکم هم زده شد؛ حکم جهاد و حکم سپاه و حکم بنیاد و حکم فلان] و نباید از آن سوء استفاده شود و میزان در هر کس حال فعلی اوست".

پیامبر هم اگر در زمانی راجع به طلحه یا زبر فلان مطلب را گفت، آن دیگر ملاک نیست.

 مصادیق زیاد هست اما بعنوان نمونه پایانی اینکه نامه 6-1 امام در مورد مرحوم منتظری یا نامه خطاب به وزیر کشور وقت راجع به نهضت آزادی را انکار میکنند. حاج احمد آقا فرزند امام از ابراهیم یزدی شکایت و قاضی حکم شلاق برای وی صادر کرد که البته حاج احمد آقا بخشید...

از طرفی نقل میکنند که امام موافق با مرگ بر آمریکا نبود این در حالی است که امام در دست خط مبارکشان مینویسند که از خدا میخواهم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر آمریکا و شوروی را به صدا درآورد. آنوقت میگویند که امام موافق با مرگ بر آمریکا نبود.

حجت الاسلام محمدحسن رحیمیان