امروز شنبه 8 فروردینماه 1394 ساعت 18 مستندی بنام «پسر اینترنت» از شبکه 4 سیما به نویسندگی و کارگردانی «برایان نپنبرگر» آمریکایی پخش شد. ناخودآگاه به یاد شهادت «ادواردو آنیلی» افتادم که بسیار حقیقتی تلخ و ناراحت کننده به خصوص در عصر تمدنگرای امروز بشری است. بر آن شدم با نوشتن این مطلب کمی از این برافروختگی ذهنی سبک شوم. عنوانی هم که برای این مطلب انتخاب کردم بر گرفته از محتوای همین مستند است.
هر از گاهی پروردگار نظر میکند و قلوبی را از هر کجای این کرهی خاکی که باشد بیدار کرده و هدایت میکند (مصداق آیه 257 سوره بقره)، شاید بواسطه این تلنگرها، نوای وجدانهای زنده همسوتر شود.
در این مستند پس از درگذشت آرون کمپینهای عدالتطلبی مردمی فعالتر شدند. جایی در این مستند اشاره میکند که یک پسر نوجوان 14 ساله با نفوذ در مقالات انحصاری یکی از بانکهای اطلاعاتی تجاری، دارویی برای معالجه سرطان لوزالمعده (نوعی سراطان دردناک) بصورت آزمایشی تهیه کرده و آنرا همراه با مستندات در اختیار مرکز پژوهشی پزشکی قرار داده است. آن نوجوان گفته است که این کار از دستاوردهای آرون و به نام او است.
جهان امروز مثل گذشته نیست که سلطهطلبان، مردم را با سیاهنمایی و سانسور، بازی دهند. معتقدم که امروز به مدد تکنولوژی وجدانهای غفلتزده در سرتاسر دنیا کم کم بیدار شده و به اتحاد و هوش جمعی ملتها کمک شده است. وقت آن رسیده که ملتها در صلح و آرامش حقیقی و به دور از انحصارطلبی، زیادهخواهی و ثروتاندوزی و خودخواهیها و تنگ نظریها درکنار یکدیگر سوار بر مرکب دولتهایشان کشتی زندگی را ناوبری کنند.
این نکته را یادآور میشوم که این روشنفکران روشن ضمیر، دو وجه مشترک داشتهاند:
شاید راهحل و توجیه مسائل بیشمار باشند اما اثبات و حقیقت پاسخ، واحد است چون ساحت خود علم مقدس و جایگاهی ارزشی داشته و از یک منبع حقیقی سرچشمه میگیرد؛ این همنوایی و هماهنگی در ذات علم در نهایت سبب همگرایی اندیشمندان و متفکران حقیقتجو خواهد شد.
منابع مطالعاتی در جریان جنبش بیداری جهانی:
یکسری آدمهای بیسواد و مزدور و منفعتطلب که حماقتهایشان زبان زد خاص و عام است و از سادگی و غفلتها سوء استفاده میکنند؛ در آن سوی مرزها دلشان به حال و من و شما نسوخته و اخبار و اطلاعات غیر شفاف و درهم و برهم و گمراه کنندهای از سوی شبکههای ماهواره پخش میکنند. حواسمان باشد تا مغلوب شبه افکنیهایشان نشویم. بهتر است اطلاعات و منابع پشتوانهای علمی داشته و از سوی اشخاص روشنفکر تحصیل کردهای باشد که وجدانهایشان بیدار است و از خود برای احیای حق گذشتند و تسلیم نشدند.
به یاد شهدای آزادیخواه و حقیقتجوی تمامی دورانها و همچنین دانشمندان مظلوم هستهای.
نکند دنیا بیدار شود و ما در خواب غفلت باشیم، به امید ظهورش...
تبریک به خاطر نثر فوق العاده گیرا و گفتمان شناسی برجسته.
باسپاس، نظر لطفتان است. از دوستان دیگری هم که مطلب را خوانده اند و نظر و یا حتی نقدی داشتند هم ممنون.
البته ممکن هست هر کسی در یک یا چند زمینه، تخصصی داشته باشد اما متاسفانه بنده شاید فقط اطلاعات بیشتری در حوزه ی کامپیوتر داشته باشم و به مسائل سیاسی، اجتماعی، نقد، نویسندگی و خلاصه طیف وسیعی از علوم و فنون آگاهی ندارم و از گفتمان شناسی هم که فرمودید چیزی نمیدانم. تنها به یادآوری این نکته بسنده میکنم که بعضی از مفاهیم و مبانی ساده مانند وجدان، فطرت، انسانیت و مصادیقی که انسان را بالقوه انسان میکند نیاز به مدرک دانشگاهی ندارد. غرض از این نوشته هم برایند چنین مصادیقی بود و با دیدن ظلم های آشکاری از این دست (گروهک های تروریستی، ضد بشری، فواصل طبقاتی و...) که همیشه شاهد بوده ایم، غضب کردم و این نوشته خروجی آن شد. کاش دامنه ی توان و اثربخشی بیش از فقط گفتن و نوشتن باشد...
درپناه ایزد منان موفق باشید.