
بعد از سه روز متوالی رفت و آمد (مشهد-نیشابور) که بعنوان اولین شرکت کننده و تنها شرکت کننده مشهدی در اولین رویداد استارتاپی نیشابور در کنار فرهیختگان و بزرگانی، توفیق و سعادت حضور داشتم؛ دیشب (4 اردیبهشت 94) این رویداد علمی و عملی خوب و شیرین پایان یافت و میدونم که از همین حالا هم خیلی دلم براش تنگ میشه:( خب! در این رویداد تقریبا 90 نفر شرکت کننده، 40 ایده، 10 تیم که بین اونا تیم ما با ایده (time to sell) اول شد! البته من چندان به این عنوان دریافتی مباهات نمیکنم چون واقعا بقیه دوستان با استعداد و ساعی با پایینترین میانگین سنی خیلی خیلی قویتر از من ظاهر شدند. اما به هرحال تندیس، گواهی و کتاب آن برای یادآوری آن روزهای به یادماندنی برایم واقعا ارزشمند است و اینکه تجربه گرانبهایی به دست آمد. جنگندگی و تلاش این دوستان نوجوان واقعا کم نظیر بود. بطوریکه در اواسط فعالیت، تیم کم کم داشت به دام بنبست و نا امیدی گرفتار میشد و حتی در این وضعیت یکی از مربیان گفت: "یا کنار بکشید و یا پوز منو بزنید!" در چنین شرایطی کسب عنوان حتی سومی هم شاید دور از ذهن بود ولی این بچهها در تیم کار فوق العادهای انجام دادند و به اونها و والدینشون تبریک و خدا قوت میگم و براشون آرزوی توفیق و سعادتمندی دارم.
شاید این صحبت من رو کلیشهای تلقی کنید اما واقعا اینو میگم که همه شرکت کنندگان از بدو ورود نامبر وان بودند و ایدههای بسیار خوبی هم مطرح کردند ولی قاعده بازی همینه و یه تعداد رو باید بعنوان برنده انتخاب کرد، مثل قهرمانان وزنهبردار که با چند گرم اختلاف عنوان اول تا سومی رو کسب میکنند. این هم قابل درک هست که همه تیمها ایدههاشون رو مثل بچههاشون پرورش دادند و دوست داشتند برنده شدن بچههاشون رو هم ببینند. گرچه همه برنده نشدند ولی مطمئن هستند که موفق شدند!

باآرزوی بهروزی و سلامتی برای تیم برگزارکننده، مربیان شایسته، داوران و میهمانان ارجمند و همچنین شرکت کنندگان پر نشاط، انشالله که همچنان شاهد چنین رخدادهای مفید و شورانگیزی باشیم.
سلام.
مطالب و تجربه خیلی قشنگی بود امیدوارم همیشه موفق باشی.
سلام
زیبا روان و کامل بود !
از لذت بخش ترین و خاطره انگیز ترین خاطرات باقی می ماند !
همگی خسته نباشیم !
حتی کوچکی وسعت شهرستان، بزرگی ات را پنهان نمیکند! ای بزرگ مرد کوچک!
سایتتون و مطالبش رو خوندم و کمی هم تو اینترنت جستجوتون کردم. تعریف شما رو هم پیش خونوادم کردم بخصوص خواهر و برادر کوچکترم که اتفاقا تو سن و سال شما هستند.
میخواستم بدونی اگه زمانی اون بالا بالاها رسیدی (که مطمئن هم هستم) برگردی و دست دوستانتو بگیری؛ اگر هم عمری باقی بود؛ مایلم باهات همکاری کنم.
گفتی ریاضی میخونی انشالله رشته ای که دوست داری قبول شی، برامون جالب بود که طبع شاعرانه هم داری (هم منطق و هم احساس!). پیشنهاد میکنم اگه علاقه داری به سمت انرژیهای نو و تجدیدپذیر برو، مطالب بلاگم رو هم خوشحال میشم دنبال کنی، بخصوص قسمت موتورهای حرارتیشو!
ومنالله توفیق، پاینده باشی دوست عزیز.